خواهش میکنم کامنتهایی که برات گذاشتم حذف کن  از روی نادانی و سادگی نوشتم  وقتی میخونمشون از خودم متنفر میشم

وقتی که دلم  از دوریت میگیره به  گوهردشت میام تا عکستو ببینم و باهاش درد و دل کنم

وقتی که دلم  از دوریت میگیره به  گوهردشت میام تا عکستو ببینم و باهاش درد و دل کنم

این تو بودی جواد عزیزم که برای من زندگی محبت  صمیمیت و عشق را معنی کردی و مرا به سرزمین  شادی های  بی پایان اوردی ای کاش میتونستم  احساسات پاک خود را در قالب کلام  به تو بگویم اما افسوس که کلمات از احساس پاک من  عاجز است تو برای من معنای قشنگترین احساس هستی و من با تمام وجود فریاد میزنم که تو را با تمام وجودم دوست دارم خیلی دوستت دارم عشقم جوادم

پس اين ها همه اسمش زندگی است
دلتنگی ها دل خموشی ها ثانيه ها دقيقه ها
حتی اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمی که برايت نوشته ام برسد
ما زنده ايم چون بيداريم
ما زنده ايم چون می خوابيم
و رستگار و سعادتمنديم
زيرا هنوز بر گستره ويرانه های وجودمان پانشينی
برای گنجشک عشق باقی گذاشته ايم
خوشبختيم زيرا هنوز صبح هامان آذين ملکوتی بانگ خروس هاست
سرو ها مبلغين بی منت سر سبزی اند
و شقايق ها پيام آوران ايه های سرخ عطر و آتش
برگچه های پياز ترانه های طراوتند
و فکر من
واقعا فکر کن که چه هولنک می شد اگر از ميان آواها
بانگ خروس رابر می داشتند
و همين طور ريگ ها
و ماه
و منظومه ها
ما نيز بايد دوست بداريم ... آری بايد
زيرا دوست داشتن خال با روح ماست

(زنده یاد حسین پناهی)